صدراصدرا، تا این لحظه: 14 سال و 5 ماه و 23 روز سن داره

صدرامامانی

عکس نامه شمال

سلام مامانی گلی ، قربونت برم ، به قول خود " عیلی دوست دارم" ،  آخه، "خ" بعضی از کلمات رو خوب تلفظ نمی کنی ، خیلی بامزه میگی مامانی جونی سه شنبه گذشته همراه خانواده دایی رضا (دایی ، زن دایی ، دانیال و علی) رفتیم شمال، خیلی خوش گذشت    هوا حسابی خنک بود ، میدونی مامانی شمال اینطوری خیلی بهتره ،  وقتی توی گرما میری شمال آدم کلافه میشه عزیز مامان چندتا از عکس ها رو برات میزارم ، راستی نمیدونم جرا وقتی میخوام ازت عکس بگیرم هی مبارزه میکنی و نمیزاری البته شخصیت های مهم همیشه از دوربین فراری هستن پیشاپیش از کیفیت نامناسب عکس ها پوزش میطلبم پسر خوشگل مامانی صدرا جونی در جاده چالوس ، منتظر نهار صدرا و بابا ح...
2 آبان 1391

عزیزم روزت مبارک

صدرا جونم ممنون که هستی عزیزم روزت مبارک باشه ، مامانی به اندازه ستاره های آسمون دوست دارم ببببببببببببببببببببببووووووووووووووووووسسسسسسسسسسسسس چند تا عکس بامزه که فافا جون از شما گرفته رو برات میزارم ، خیلی بامزه است ، قربونت بشم الهی     ...
17 مهر 1391

انا لله و انا الیه راجعون

شاید آنروز که سهراب نوشت : تا شقایق هست زندگی باید کرد خبری از دل پر درد گل یاس نداشت ... باید اینطور نوشت :هر گلی هم باشی چه شقایق ، چه گل پیچک و یاس ، زندگی اجباریست ، زندگی در گرو خاطره هاست ، خاطره در گرو فاصله هاست فاصله تلخ ترین خاطره هاست ... اولین روز از آخرین ماه تابستان گرم ، داغی بر دلم ما گذاشت که هیچوقت از خاطره ما نخواهد رفت ، بعد از گذشت یکماه هنوز ناباورانه در غم عزیز دلمان مبهوت مانده ایم... ...
1 مهر 1391

به یاد کودکان زلزله زده آذربایجان

       سلام زلزله دیروز که آمدی من و لیلا و حمید روزه کله گنجشکی بودیم فرصت افطار را هم ندادی عجله ات برای چه بود ؟ ...همه سنگ ها و کلوخ هایی که پدر بنام سقف بر سرمان انباشته بود پیکرهای کوچک مان را در هم پیچید و ما رفتیم ولی روح کوچکم دید که خیلی ها آمدند آنها که هیچ گاه در روستایمان ندیده بودمشان لدور هم آورند ، با کلی کمپوت شیرین و بسته های غذا میدانی لودر همان ماشینی ست که در شهر ها برای ساخت خانه از آن استفاده می کنند ودر روستا ها برای برداشتن آوار از سر مردم قرار است وام هم بدهند ، دستور داده اند خیلی خیلی خیلی سریع همان وامی که پدر هرگز نتوانست ، برای گرفتن نصف آ...
25 مرداد 1391

پروژه عظیم صدرایی

صدرا جونم دیگه خوب همه چیز رو می فهمی ، میدونی چه کاری خوبه چه کاری بد ، کلاً یه موجود دوستداشتنی که همه چیز رو میفهمه اما مامانی باید یه اعتراف در مورد بکنم و اونم اینه که شما هنوز پوشک میشی  البته بخش اعظم این موضوع بر می گرده به کم کاری بنده که تا حالا هیچ تلاش سازنده ای نکردم ولی الان تصمیم خودمو گرفتم تا از امروز دیگه به طور رسمی این کار رو شروع کنم  صدرا گلم شما هم قول بده که همکاری کنی تا این پروژه عظیم که خیلی خیلی خیلی فکر منو به خودش مشغول کرده به سلامتی انجام بشه   عشق مامانی از همین الان مرسی ...           ...
23 مرداد 1391

خدایا!!!!!!!!

نا کرده گناه در جهان کیست ؟ بگو آن کَس که گنه نکرده چون زیست؟بگو من بد کنم وتو بد مکافات دهی پس فرق میان من و تو چیست؟ بگو . . . ...
23 مرداد 1391