صدرا مامان در رستوران بچه های شاد
به مناسبت اینکه 5 سال از زندگی مشترکمون گذشت و برای شاد کردن گل پسر مامانی با بابا حمیدی رفتیم رستوران بچه های شاد (شهرک غرب) جای همه نی نی وبلاگیهای مهربون خالی
محیطش جالب بود ، مثل بقیه رستوران ها اما با خلاقیتی که به خرج داده بودن او نو به اسم بچه ها درست کردند. مثلاً توی این رستوران اصلاً سوسیس و کالباس سرو نمیشه و این خیلی خوبه ( مدت زیادی هستش که سوسیس و کالباس و کنار گذاشتم ، خیلی خوبه به خودم تبریک میگم هه هه هه ) گوشه ای از سالن مقداری لگو ، میز و صندلی کوچیک و مداد شمعی و... گذاشتن که بچه ها اونجا بازی کنند و یه خانم مهربون که اونجا مواظب بچه هاست و از مامانا میخواد که در اون محوطه کوچیک وارد نشن ، یه قسمت دیگه یه آقای عکاسی هستن که از بچه ها عکس میندازن ، راستی یادم رفت بگم که کنار جای بازی بچه ها یه خانم جوونی هست که صورت بچه ها رو گریم می کنه ، البته ما که هرچی به این صدرای بلا گفتیم بیا تا گریم بشی با اینکه مدلش رو هم از آلبوم انتخاب کرد ولی حاضر نشد که انجام بده ، حتی موقع عکس گرفتن هم کلی من و بابا حمید رو سرکار گذاشت ، الهی قربونش برم ، هرکاری می کردیم نمی خندید ، خلاصه بعد از کلی جنگولک بازی موفق شدیم یه خنده از ایشون به نمایش بگذاریم
تخلاساللات
تچربه خوبی بود پیشنهاد میکنم مامانی گل امتحانش کنند راستی اونجا برای بچه ها در هر سنی غذا داشت ، مثل فرنی ، سوپ ،... البته صدرا سوپ خورد و خیلی هم از مزش خوشش اومد تازه میگفت بازم بیایم رستوران بچه ها منو بابا حمید هم پیتزا خوردیم که خیلی سبک و خوب بود چون سوسیس و کالباس نداشت و خیلی هم نازک بود...
صدراجونی بازم میریم مامانی قربونت بره
خدایا ممنون به خاطر حضور صدرا جونی