صدراصدرا، تا این لحظه: 14 سال و 5 ماه و 23 روز سن داره

صدرامامانی

درد دل مامانی با پسرش

1390/5/1 8:01
نویسنده : مامان منیره
362 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیز دل مامانی

میدونی چند وقتیه که خیلی دلم گرفته ، الهی قربونت بشم عزیزم شاید بعداً که خودت این وبلاگو ازم بگیری و مطالبشو بخونی این موارد غمگینو حذف کنی ، نمیدونم ، نمیدونم...

صدراجونی دیشب با خودم فکر می کردم ای کاش آدما میتونستند زمانو به عقب بگردونند و همه ناراحتی ها و مشکلات و بیماریها شو پاک کنند و دوباره بیان جلو... ای کاش میشد

با خودم فکر می کردم سال پیش این موقع ها چقدر همه چیز بهتر بود ، همه توی خانواده روحیه های خوبی داشتند به خصوص خاله بتول ... آخه میدونی مامانی از وقتی که عموحسن (شوهر خاله) یک دفعه و بدون هیچ زمینه قبلی مریض شد انکار به همه اعضای  خانواده یه شوک بزرگ وارد شد ، همه یه جورایی سردر گم هستند شاید به نظر دارن زندگی روزمره شونو میگذرونند ولی ته دل همه یه غمه ، همه در ظاهر خوشحالند و زندگی میکنند اما تو دلشون...

مامانی جونم تو یه فرشته کوچولو هستی که از پیش خدا اومدیو پاک پاک هستی ، از خدا میخوام به حق این فرشته های کوچولو همه مریضا خوب بشند و در کنار اونا به قول صدرا عمو داداش هم خوب بشه ...

یا من اسمه دواء و ذکره شفاء

عزیز دلم خیلی دوست دارم بیشتر از اونچه که تصورش کنی...

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

سارا
2 مرداد 90 15:46
سلام عزیزممممممممم
قربون دلت برم می دونم چی می گی منم از وقتی خواهرم مریض شده همین احساس رو دارم ولی چاره ای نیست باید صبر کرد


سارا جون مرسي از همدرديت ، دعا كن
الهام (مامان صدگل)
3 مرداد 90 13:48
خداشفاش بده براش دعا ميكنم


مرسي عزيزم
فهيمه و صدرا
10 مرداد 90 9:55
نگران نباش عزيزم
ان شالله خدا همه مريضا رو شفا بده
صدراي گل رو ببوس


ممنونم عزيزم ، شماهم روي صدرا جان رو ببوسيد