صدراصدرا، تا این لحظه: 14 سال و 5 ماه و 22 روز سن داره

صدرامامانی

صدرا در پنجشنبه و جمعه

1390/4/11 8:16
نویسنده : مامان منیره
262 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزيزم

قربون صورتت قشنگت بشم الهي ،‌پنجشنبه و جمعه اي كه گذشت خونه آقاجون (بابايي بابا حميد گلي)‌بوديم و تو حسابي با عمو حون و عمه جون بازي كردي

niniweblog.com

هي از سر و كول عمو بالا ميرفتي و شيطوني ميكردي آخر سر عمو گفت : دُكي جون نكن ديگه !!! كه تو همين كلمه "دُكي جون" رو ياد گرفتي و مي گفتي خيلي هم بامزه تكرار مي كردي و با عمه و عمو آقاجون بازي ميكردي

niniweblog.com

ميدوني ماماني شدي عين طوطي هر چي بگيم سريع ميگي . وقتي عصباني ميشي و مي مي ميخواي اينقدر بامزه ميگي " مامان جان "‌آدم دل غشه ميگره

niniweblog.com

 

الهي قربونت بشم ، خيلي دوست دارم بيشتر از هر روز

niniweblog.com

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (8)

فهيمه و صدرا
11 تیر 90 9:33
الهي بگردمش طوطي قشنگتون از طرف من هم ببوس
فهيمه و صدرا
11 تیر 90 12:08
http://sadraasemooni.niniweblog.com/

سلام خاله جون اين وب جديد واسه منه و وب قبلي رو دادم مامانم اينا گفتم شما هم بدونيد

ديدي چه زود بحرفت كردم


مرسي خاله اي كه خبر دادي
بوس بوس بوس
فهيمه و صدرا
12 تیر 90 12:37
ممنون كه سر زديد
راستي اسم من فهيمه است
مي تونم اسم شما رو بدونم


عزيزم من منيره هستم و خوشحالم از اينكه با شما آشنا شدم.
بابات
13 تیر 90 11:13
سلام خیلی خوب بود ولی بربریش کم بود


مرسي بابا حميد جوني كه به ما سر ميزني
فهيمه و صدرا
18 تیر 90 10:43
منون كه سر مي زني منيره جون
وب قبليش هم مشكل ديدن عكس و داشتي؟
هنوز عكس جديد نذاشتم همونايي كه فلا بود آخه سوكت سيستمم خرابه
اگه گذاشتم خبر مي دم
صدرا جون و ببوس
راستي مي ري سركار صدرا رو كي نگه مي داره؟
فاصله ها كمه چطوري مي بري و مياريش؟


سلام فهيمه جون
مامان و 2 تا از خواهرام توي يك ساختمان زندگي ميكنند و صدرا هم پيش اونا مي مونه ،‌خدا رو شكر قبل از تولد صدرا تونستيم نزديك خونه مامان اينا يه جايي رو اجاره كنيم ، بنده خدا خواهرم هر روز صبح مياد صدرا رو از توي تختش بر ميداره و ميبره ميگه اينطوري بهتره چون اگه بيدار بشه و منو ببينه ديگه خيلي نگهداشتنش سخت ميشه...خدا مامان و خواهراي همرو براشون نگه داره...
خاله شیما
18 تیر 90 22:14
سلام صد صدی! خوبی؟ تعریف حرف زدنش رو شنیدم اما عنوز ندیدیمش! از طرف من بچلونش!
فقط یه نصیحت خیلی جلوی تلوزیون نذارش بعد چند روز میبینی حرفایی یاد گرفته که شاخ درمیاری!البته منظورم حرفای زشته!! خیلی مراقب حرفاتون باش مثل ضبط صوت ضبط میکنه ولی بعدا رو می کنه!


سلام شيما جان ، مرسي كه به ما سر زدي واقعاً راست ميگي ، يكدفعه اين اتفاق مي افته خيلي دلم براي محدثه و مصطفي تنگ شده ، تو رو خدا بيار ببينيمشون...
آرتین خان
19 تیر 90 18:54
وای که چقدر شیرینه مامانی ببوسش از طرف من کاش عکس هم از این فرشته توی وبش میذاشتی
فهيمه و صدرا
25 تیر 90 9:32
سلام منيره جون خدا مامانت و خواهرات رو برات نگه داره من كه بريدم به خدا بچه داري و سركار و خونه داري و مهمون داري و... هيچ كدومشون كم نمي شه مي خوام ديگه نرم سركار خسته شدم مامان مي گه بزرگتر بشه بهتر مي شه مي ترسم بي ادب و لوس بار بياد