تولدبابا حمید گلی
من و صدرا جونم دیشب برای باباحمید گلی جشن تولد گرفتیم البته نه یه جشن بزرگ و باشکوه اما یه جشن سه نفره کوچولو موچولو
صدرا جونم تا قبل از اینکه باباجونی بیاد هی شیطونی کردی و خواستی دستتو توی کیک بزنی و شمع و فش فشه هارو برداری... که سورپیریز کردنمون رو از دست دادیم و نشد شمع و فش فشه ها روشن بشه تا بابایی بیاد
اما عیبی نداره در عوض وفتی بابایی اومد تو پسر خوبی شدی و کلی باهم دیگه بازی کردیم
قربونت برم عزیزم
خدای به خاطر خوشبختیهایی که به هم دادی ازت ممنونم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی